ما مسئله امامت را به عنوان ادامه جریان نبوت و رسالت میشناسیم طرح اصلی نبوت و رسالت برای رفع اختلاف در جامعه بشری است، انسان بر اساس جهل یا بر اساس هوی و هوس با سایرین به اختلاف میرسد و اختلاف گاهی تا حد جنگهای طولانی مدت پیش میرود، پیامبران آمده اند که مشکل جهل را حل کنند، دیگر کسی بر اساس جهل با هم نوع خود اختلافی پیدا نکند. دو برادر ممکن است برای ارث بیشتر به اختلاف و جنگ برسند. ولی وقتی قانون روشن بود کسی اینگونه به اختلاف نمیرسد. انبیا آمدهاند، این جهل را از بین ببرند.
پس عاملی که مردم را به اختلاف میرساند یا جهل است و یا هوی و هوس و در همه روزگاران این عوامل بوده است. پیامبران میآیند که قانونی که حل کننده اختلافات است را به مرم برسانند.
قرآن میفرماید که این اختلاف بعد از وفات پیامبران هم وجود داشته است (سوره بقره آیه 213) البته دیگر این اختلاف بر اساس جهل نیست، بلکه بر اساس هوی و هوس است، این به شکلی که خودش میخواهد و منافعش آن را تعیین میکند، قانون را تفسیر میکند و طرف مقابل و رقیب او هم باز قانون را به نفع خودش تفسیر میکند.
بعد وفات پیامبران اختلاف فقط بر اساس هوی و هوس و ریاست خواهی است، بنابراین در تمام زمانها یک نفر باید باشد که اگر مردم به او مراجعه کنند واقعیت قانون را بیان کند، تا زمانی که پیامبر خود در میان مردم بود، میفرمود که قانون این است و مردم بر طبق آن عمل میکردند؛ اما وقتی ایشان از قید حیات رفتند باید کسی دیگر باشد که بتواند بگوید قانون اینگونه است و سخن او همانند پیامبر اعتبار و حجیت داشته باشد.
پس امامت تا پایان جهان لزوم دارد، پیامبر یعنی کسی که رفع اختلاف میکند. امام یعنی کسی که رفع اختلاف میکند، البته این یکی از آثار جریان رسالت و امامت است و آثار بزرگ دیگری نیز وجود دارد. ائمه ما براساس همین دلیل امامت را اثبات میکردهاند. در زمان پیامبر اگر کسی حکم خدا را نمیدانست، ایشان آن را بیان میفرمود و بعد از ایشان همه حکم خدا را میدانستند، منتهی ممکن است برخی بر اساس هوی و هوس و منافع خود حکم را به نفع خود تفسیر کنند.
در هر صورت پیامبران و ائمه برای رفع اختلاف و ادیان و کتابهای آسمانی برای حل اختلافات آمدهاند. اما این را هم لازم است بدانیم که حل اختلافات تنها یکی از کارکردهای اصلی پیامبران و ائمه در جامعه بشری است.
اشکال پیش میآید که پس امام غایت یعنی چه؟
در جواب میگوییم: یازده تن از کسانی که خداوند برای رفع اختلافات منصوب کرده بودند به دست دشمن کشته شدهاند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند، حتی برخی در سنین جوانی مثلاً 25 سالگی شهید شدهاند، برای همین بود که خداوند آخرین تن از دوازده تن امام معصوم را به غیبت برده است و برای اجرای کامل اسلام در آخرالزمان محفوظ نگاه داشته است.
نه اینکه امروز به ایشان نیاز نیست، ما امروز و هر روز به یک حل کننده اختلاف، احتیاج قطعی و مبرم داریم. این همه اختلاف در میان اهل اسلام دلیل کافی برای لزوم چنین کسی است. کسی به ظاهر مسلمان از یک مذهب و مرام به خود بمب میبندد و به جمع کسانی از اهل اسلام وارد شده و برای نابودی آنها خود را تکه پاره میکند. آیا چنین نیست؟ اما اگر امروز ایشان هم در دسترس بودند همانطور که پدرانشان را به قتل رساندند، آن حضرت را نیز کشته بودند. بنابراین خدای متعال ایشان را با غیبت از انظار محفوظ نگاه داشته است.
امیرالمومنین علیهالسلام در صدر کسانی است که بعد از پیامبر ماموریت برای حل اختلاف بین مردم را داشتهاند، ولی کسانی در همان روز اوّل گفتند که پیامبر کسی را برای این کار مشخص نکرده است. در حالی که ایشان صد بار و به صد شکل توصیف شده بود، نشان داده شده بود، مشخص شده بود. از جمله روزی پیامبر در میان اصحاب فرمود: در میان شما کسی است که برای تاویل (معنای واقعی) قرآن خواهد جنگید، همان طور که امروز برای تنزیل آن میجنگد! چند نفر از سران صحابه خدمت ایشان بودند نفر اول گفت: آن کس من هستم؟ فرمود نه! نفر دوم گفت: آیا من هستم؟ فرمودند: نه! بعد از آن اشاره به امیرالمومنین علی علیهالسلام کردند و فرمودند: اوست که برای تاویل قرآن و برای احیا دین خدا خواهد جنگید. 1
غدیر خم هم یکی دیگر از مواضعی است که پیامبر (ص)، امیرالمومنین را برای بعد از خودشان مشخص فرمودند. یکبار دیگر در حدیث مسلم ثقلین فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم، مرجع دین شما، راه هدایت شما بعد از من این دو هستند، کتاب خدا و عترت من و تا شما به این دو چنگ میزنید، هرگز گمراه نمیشوید، «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» این دو، مرجع دین مردم و راه هدایتند، رأس خاندان پیامبر، اهل بیت پیامبر و عترت پیامبر (ص)، حضرت امیرالمومنین (ع) بود. پیامبر پنج تن از این عترت را در جریان نزول آیه تطهیر مشخص کردند و فرمودند: «اللهم هولاء اهلی»؛ این پنج تن اهل بیت من هستند و در حدیث ثقلین هم فرمود که بعد از من مدار هدایت در گرو دو چیز گرانبهاست و شما باید برای هدایت به آنها رجوع کنید و آن قرآن و عترت من است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج